کنار حوصله ام بمان ...
اگر نباشی "دلم " که هیچ
" دنیا " هم تنگ می شود
شیرین بهانه بود !
فرهاد تیشه می زد تا نشنود صدای
مردمانی را که در گوشش زمزمه می کردند
دوستت ندارد.....
آنقدر عاشقانه زندگی کن
که اگر روزی
رازهایت فاش شد
بغض دنیا بترکد.....!
سکوت کن !
بگذار بغض هایت سربسته بمانند
گاهی سبک نشوی ،
سنگین تری ...........
"خوبی؟"
گاهی با تمام تکراری بودنش غوغا می کند
و در جوابش می توان بزرگترین دروغ ها رو گفت:
" خوبم "
هر چه دلم را خالی می کنم
باز پر می شود از
تو ..... !!!!!!!!!
چه برکتی دارد
دوست داشتنت ..... !!!!!
اندیشیدن به پایان هر چیز
شیرینی حضورش را تلخ می کند
بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز .
به سرنوشت بگویید :
اسباب بازی هایت بی جان نیستند ٬
آدمند ٬
می شکننند ٬
آرامتر ........
کاش پرده می دانست
تا پنجره باز است
فرصت رقصیدن دارد ....!!!!
مدتهاست از
سقف لحظه هایم یاد
تو می چکد !! ...اگر باران
بند بیاید از این خانه می روم ....
همه چیز را فروختم جز آن صندلی
که جای تو بود ٬
پیش خود گفتم :
شاید آن روز که برگشتی ٬ خسته باشی ....
به خدا بگویید :
زمستانش سرد نیست ...
جمع کند تکرار فصلها را !!
من در تابستان هم از بی وفایی
دندان به دندان ساییده ام ....
نعره ی هیچ شیری خانه ی
چوبی را خراب نمی کند !
من از سکوت
موریانه می ترسم ....!!!